جمله های عاشقانه برای فیس بوک
از پزشکی قانونی تماس میگیرم
ما اینجا یک جسد داریم که تو قلبش اسم شما حک شده ، نسبتتون با ایشون چیه !؟
* * *
حرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد !
چه اجباری است دوست داشتن من ؟
* * *
برای مُردن لازم نیست عزرائیل بیاید
همیــــن که تو نیایی کافـــیست
* * *
هرچه دلم را خالی میکنم باز پر میشود از تو ، چه برکتی دارد دوست داشتنت
* * *
با استناد به قانون جرایم رابطه ای
شما طبق مصادیق مجرمانه به علت دلبری و ایجاد دلتنگی
محکوم به حبس ابد در قلب اینجانب میباشید
دوران محکومیت شما از هم اکنون آغاز میگردد !
* * *
آنکه با ماست جان فدای سرش
آنکه با ما نیست دعای خیر ما پشت سرش
* * *
دوست داشتن یعنی
بیست نفر واست سالاد فصل سلطنتی درست میکنند…
لب نمیزنی…
ولی دووست داری تره ای رو بخوری که “اوون” هیچوقت واست خرد نمیکنه!
* * *
میدونی خوش بخت ترین زوج دنیا کیه … ؟
خنده و گریه
* * *
به ندرت با هم دیده میشن اما وقتی با هم دیده میشن
اون بهترین لحظه ی زندگیه…..!
* * *
بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟
* * *
نه کسی منتظر است…
نه کسی چشم به راه…
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه…
بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه…
* * *
تاریــخ انقضایــت کــه ســر برســد
از Call تبــدیل میشــوی بــه Missed Call
به همیــن راحتــی…..!
* * *
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم
می آید
می ماند
و به تنهاییم پایان میدهد!
آمد
رفت
و به زندگی ام پایان داد…
در دفتر دل یاد تو سر مشق من است
یاد من هم نکنی,یاد تو تکلیف من است
* * *
پشت دیوار کج فاصله ها پنهانیم / غربت دل را به خدا میدانیم
گرچه دوریم ز هم با همه ی خاطره ها / به امید خبری تازه ز هم میمانیم
* * *
من رودخانه ای را می شناسم که
با دریا قهر کرد و عاشقانه به فاضلاب پیوست
* * *
لحظه ای که فکرش را نمیکنی ، کسی در دوردستها خاطره ی خوبیهایت را ورق میزند
* * *
رویا هایی هست که شاید هرگز تعبیر نشوند
اما همیشه شیرین اند
مثل رویــــای داشتن تـــــــو
* * *
گاهی فقط بوی یک عطر
شنیدن صداش
خوندن اخرین smsش
یک تشابه اسم ،
برای چند لحظه !
باعث میشه دقیقاً احساس کنی ….
که قلبت داره از تو سینه ات کنده میشه … !
* * *
به تو که فکر میکنم بی اختیار به حماقت خود لبخند میزنم
سیاه لشکری بودم در عشق تو و فکر میکردم بازیگر نقش اولم ، افسوس !
* * *
ﺗﻮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔــــــﻮﯾﯽ ﺗﺎ ﻣـــﻦ ﺧﻮﺷــــــحال ﺷﻮﻡ
ﻭ ﻣﻦ ﺍﺣﻤــــــﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﺗﺎ ﺗو ﺩﻟﮕﯿــــــﺭ ﻧﺸﻮی
* * *
* * *
آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و دل میکرد !
چه رنجی میکشد او
وقتی هوا ابریست
* * *
من کسی را که مرا بخاطر خوبی هایم می خواهد نمی خواهم،
کسی را می خواهم که با دانستن بدی هایم بازهم مرا می خواهد
* * *
تراشکار ماهری شدم بسکه تو نیامدی و من برای دلم بهانه تراشیدم !
* * *
لعنتی …
من خاطرت را می خواستم …
نه خاطره ات را …
* * *
دلم کار دست است ، خودم بافتمش ! تارش را از سکوت
پودش را از تنهایی ، همین است که “خریدار” ندارد
* * *
غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم
تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد
من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم
* * *
دلم برای لمس نگاهت سخت دلتنگی میکند ، به کدامین بهانه حواسش را پرت کنم !
* * *
این بار که آمدی
دستانت را روی قلبم بگذار
تا بفهمی این دل با دیدن تو نمی تپد
میلـــرزد . . .