یازده نکتهای که کاش تا قبل از ۲۵ سالگیام میدانستم
۱-هر چه سن شما بالاتر میرود، مردم به شما میگویند:
" سن چیزی نیست، فقط یک عدد است" و حق هم با آنهااست. تو به حرفشان گوش نمیکنی، چون کمی درگیر ترسهایت هستی ولی حق با آنهاست. وقتی فردای روز جشن تولد ۲۵ سالگی ات از خواب بیدار میشوی، هنوز هم حسی را داری که وقتی ۲۴ سال و ۳۶۴ روزه بودی و به همان اندازه خودت را جذاب میبینی.
۲-کمی ترس هم مشکلی پیش نمیآورد.
تک تک دوستان ۲۵ ساله من، این بحران را داشته اند. وقتی آنها کلیت ماجرا را جمع بندی کردند، به این سوالهایی برخوردند:«زندگی چیست؟ همه اینها اصلا یعنی چه؟» آنها تاریخ تولدشان را به عنوان معیاری قرار داده اند و با توجه به آن لیستهایی واقعی از کارهایی که میخواهند انجام دهند و هنوز نکرده اند را تهیه میکنند. دونالدترامپ یا فرد دیگری گفته:«ترس بزرگترین محرک و انگیزهدهنده است.»
۳-فاصله شما با سی سالگی، کمتر از فاصلهای نیست که پنج سال پیش، با ۲۵ سالگی داشتید.
آیا روز تولدتان با فکر به اینکه فقط ۵ سال دیگر تا ۲۵ سالگی فاصله دارید، گریه کردید؟ قطعا این کار را نکردید. پس چرا حالا باید به خاطر نزدیک شدن به ۳۰ سالگی گریه کنید؟
۴- سنتان ناگهان با سرعت بیشتری، بالاتر نخواهد رفت:
اوضاع در سن ۲۵ سالگی برای شما بدتر از ۲۴ سالگی نخواهد بود. قرار بر این نیست که به یک باره روی گردنتان چین و چروک بیفتد و به ناگاه تعداد موهای سفیدتان چند برابر نخواهد شد. اگر اینطور شد چهکنید؟ موهای سفید همین حالا خیلی جذاب و مد هستند.
۵- نیازی نیست تا از پرسیدن این سوال از مادرتان دست بکشید:
که " آیا همه چیز روی روال خواهد بود؟" بلوغ برای افراد سن و سال دار است. شما هنوز مسن نشدهاید. این را به یاد دارید؟
۶- دوستان صمیمیتان، تدریجا ازدواج میکنند.
دوستان صمیمیتان افراد مورد علاقهشان را پیدا کردهاند و تدریجا بحث ازدواج و بچهدار شدن آنها مطرح شده است. حسی دوگانه است؛ در عین اینکه فوق العاده است، اما عجیب وغریب هم هست.
۷- دوستان صمیمی تان کم کم پراکنده می شوند.
بعد از آنکه چندین سال در رای گیری شرکتتان، کمترین رای را کسب کرده اید، کاملا طبیعی است حس کنید که در حال هدر دادن دهه ۲۰ سالگی عمرتان هستید. چه زمانی در زندگی این فرصت را خواهید داشت تا به چین یا نووادا سفر کنید تا بتوانید رویایتان برای تبدیل شدن به یک زن معروف بین المللی در اینستاگرام را محقق کنید؟ یا هر کاری که به نظرتان خسته کننده نیست و میتواند در اینترنت جذاب باشد را انجام دهید؟ بکی و آماندا دقیقا همین کار را انجام خواهند داد و در ارتباط بودن با آنها به مراتب سخت تر از چیزی است که فکرش را میکنید.
۸- تعداد دوستانتان کمتر خواهد شد.
پراکنده شده دوستان بعد از اتمام دوره کالج، شاید به منزله رها شدن از شر برخی افرادی بود که از آنها خوشتان نمیآمد؛ ولی هر چه سنتان بالاتر برود، بیشتر متوجه میشوید که برای آنکه با افرادی که دوستشان دارید در ارتباط باشید، باید تلاش زیادی انجام دهید. بگذارید دوستانی که نسبت به آنها بیتفاوت هستید، ناپدید شوند. در این زمان، متوجه میشوید که چه کسانی دوستان مادام العمر شما هستند.
۹-اینکه هنوز فرد رویاها یا شغل رویاییتان را پیدا نکرده اید، به این معنا نیست که عقب هستید.
این واقعیت که جسی ازدواج کرده و خانه و زندگی دارد، شاید واقعا شما را مبهوت کرده باشد ولی پشت سر من این را تکرار کنید: "این در هر صورت هدف من نبوده"؛ برای جسی بهترینها را آرزو داریم! اما تو هفته گذشته عملکرد خیلی خوبی داشتی و شاداب و سرزنده هستی. تو زندگی خودت را میکنی و سبک زندگی خودت را داری و این است که مهم است.
۱۰- "حالا میتوانم یک ماشین اجاره کنم"
هیچ وقت به اندازه این عبارت که "من به سن قانونی رسیده ام" هیجان انگیز نیست! شاید تنها ۴ نفر استتوس مضحک شما در مورد رسیدن به سن مجاز برای اجاره کردن اتومبیل را لایک کنند؛ پس شاید بهتر باشد به جای آن عبارت، این را بنویسید:" بله. من ۲۵ ساله شدم». این شاید باحال تر باشد!
۱۱- هیچ وقت به اتومبیل اجاره کردن نیاز نخواهید داشت.
میدانم که این برای ما کسانی که ۲۵ سالگی را رد کرده ایم و یک چهارم از عمرمان گذشته، مثل یک جوک است ولی سه سال قبل از آنکه شرایطی ایجاد شود، حس میکنی که به یک معیار دیگرنیاز داری. اما یادتان نرود که شما همین حالا قانونا اجازه انجام دادن خیلی کارها را دارید.